تمدن پادشاهی و فرهنگ پادشاهی ایران به اشتباه به 2500 سال خوانده میشود در حالی که مورخین عرب منجمله مسعودی و طبری ٫ کتب زرتشتی باستان ٫ شاهنامه فردوسی بزرگ و حتی آثار به جای مانده در مسجد سلیمان و . . . حداقل عمر آن را به 6000 سال پیش بر میگرداند که طبق تاریخ - ایرانیان اولین پادشاهی جهانی را پایه گذاشته اند. این تمدن امروز در کشورهای متمدن جهان مانند : انگلستان - سوئد - نروژ - لوکزامبورگ - اتریش - اسپانیا - ژاپن و . ..اجرا می شود . با این تغییر که آنرا به قوانین روز دنیا هماهنگ کرده اند و پادشاه تنها نقش سنبلیک و ملی دارد و در نتیجه نخست وزیر فرد اول جامعه است که با آرای مردم روی کار می آید. آنچه در این جستار میبینید دیدگاه جهانیان درباره این تمدن و سیستم کشورداری است :
پرفسور گیریشمن ایرانشناس بزرگ
بدون تردید در جهان باستان تنها دو قطب بزرگ وجود داشته است که پایه های تمدن بشری و فرهنگ و دانش و خرد امروزی جهان را پایه گذاری کرده اند یکی از آنان امپراتوری یونانیان و اروپاییان بوده و دیگری شاهنشاهی آسیایی ایرانیان که بر آسیا آنروز تسلط داشته اند ایرانیان بارها در حمله اسکندر و مغول و تاتار و عرب نشان داده اند که این تنها فرهنگ غنی شان است که آنان را در زیر بار این حملات وحشیانه له نکرده است و نه تنها فرهنگ متجاوزان بر آنان تاثیری نکرده بلکه ایرانیان آنان را تحت فرهنگ خود قرار داده اند و هیچگاه تجاوز به کشورشان را تحمل نکرده اند همه و همه اینها حاصل قرنها تجربه کشورداری و فرهنگ و خرد آنان است.
محقق بزرگ امریکایی پرفسور ویلیام جیمز دورانت
داریوش بزرگ برای آنکه نام خود را برای آیندگان جاودانه بگذارد دست به بنا نهادن کاخهای پرسپولیس زد. هنر و معماری این کاخ عظیم به جرات از معبد کرنک و تمام کلیساهای اروپا و میلان زیبا و باشکوه تر است. پله های باشکوه کاخ در تاریخ بی نظیر است. شاید بتوان گفت که کاخ صد ستون سنگی و کاخ آپادانا زیباترین بناهای تاریخ جهان در عهد قدیم و عهد جدید باشد که به دست آدمیزاد ساخته شد
.
ایرانشناس بزرگ معاصر پرفسور پوپ
تمدن شاهنشاهی هخامنشی ما را با نخستین پادشاهی معتبرجهان که یکی از منظم ترین و مقتدرترین و بدون هیچ تردید عادلترین دولتهای تاریخ بشر بوده روبرو می کند. یونانی ها همیشه با ترس و احترام از شاه "سارد" که تنها یکی از زیر مجموعه های شاهنشاه ایران بوده است یاد میکردند و شاه سارد را شاه بزرگ میخواندند. شاهنشاهی هخامنشی بر اساس اصول اخلاقی و مذهبی بسیار متینی استوار گشته بوده است. اصول این حکومت مدارا نمودن با تمام ادیان و نژادها بوده است. در سراسر امپراتوری بی همانند آنان مردمان با آسایش و رفاه زندگی میکردند و به همین جهت است که یکی از بزگترین مراحل تمدن بشر در همین دوران طی گشته است . به جرات میتوان گفت دولت آنان "دولت آزادگان" بوده است و احساس مسئولیت - وطن پرستی - یکتا پرستی و صفای روان و حفظ حقوق ادیان به شیوه شگفتی رعایت میشده است.
ابن خلدون جامعه شناس و مورخ مشهور عرب
ایرانیان به سبب عظمت کشورشان که کوله بار چندین قرن تسلط بر جهان را در بر داشتند که در نتیجه تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و به سبب استمرار شاهنشاهی شان - شان علوم عقلی نزداشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود. در زمانی که ایران فتح شد کتابهای بسیاری از کتابخانه ها آنان بدست آمد که حاصل صدها سال تجربه گذشتگان بود. در نتیجه سعد ابی وقاص به عمر ابن خطاب نامه نوشت تا درباره کتابها تصمیم گرفته شود که در اختیار مسلمان قرار گیرد. عمر پاسخ داد که همه کتابها را در آب بریزید و یا آنکه آتش بزنید. زیرا اگر چیزهایی در آنها باشد که برای راهنمایی و هدایت انسانها باشد - ما را الله هدایت کرده است و نیازی به آنان نیست . اگر هم گمراهی باشد که الله ما را از اینها نجات بدهد. پس به دستور عمر همه کتابها نابود گشت و هیچ برای ایرانیان باقی نماند.
تاریخ طبری
دولت اردشیرپاپکان ادامه دهنده راه اجدادش که به داریوش سوم بازمیگشته است دانسته و قیام او در ایران را برای رهایی از اثار حمله اسکندر به ایران تشخیص میدهد و او به الهام از گذشته گان حلقه شهریاری ایران را از فروهر (فره وشی) دریافت میکند و نهضت تشکیل یک دولت مقتدر را پایه ریزی کرد.
باستان شناس فقید پرفسور آندره گدار فرانوسی
هنر ایران در زمان شاهنشاهان هخامنشی همانند هنر آشوری ها میباشد و همه جا کوشیده شده است عظمت و قدرت ایران و پادشاه آن را نشان بدهد. این معماری همانند معماری یونانیان دارای ذوق و سلیقه موزونی است ولی معماری هخامنشی عمیقا هنر آسیایی است. ایران و یونان از هنرهای یکدیگر مطلع بودند و هر دو معماری جدا از یکدیگر به جای گذاشتند تا با هم متفاوت باشد و این از خصم دیرینه آنان به یکدیگر سرچشمه داشت.
دکتر گیریشمن
شاهان هخامنشی نخستین پادشاهان بودند که وحدت عالم شرق و به عبارت دیگر جهان متمدن آن روزگار را بنا کردند که تا آن روز سابقه نداشت. ایرانیان نه تنها تمدن شاهنشاهی را در جهان پایه گذاشتند بلکه با ایجاد یک تمدن واحد و جهانی منطقه را به زیر نفوذ خود بردند. هنر آنان به کشورهای بسیاری رفت منجمله به مصر و قبرس و سواحل دریای سیاه و سکائیان و حتی در هند به وضوح دیده میشود.
دکتر کریستی ویلسن
هنر هخامنشی را به جرات میتوان گفت تا کنون در صنایع آسیا نظیر آن پیدا نشده است. با اینکه از معمارها گذشتگان از کشورهای اطراف الهام می گرفته اند ولی در هنر و سنگ تراشی هخامنشی استقلال و سبک معماری نوینی دیده میشود که روح کاملا ایرانی در آنان دمیده شده و کاملا شرقی است. اسبان ایرانی که تراشیده شدند به مراتب از اسبهای تراشیده شده آشوریان با شکوه تر است و روح تربیت و اهلی بودن حیوانات در آنان دیده می شود.
آلبر شاندور
شاهنشاهی ایران که پایه گذار او کورش بزرگ است به هیچ وجه بر اساس خشنونت پی ریزی نشد. بلکه عکس آن صادق است زیرا با رعایت حقوق مردمان پایه گذاری شد.
اوژن فلاندن مورخ فرانسوی
در بنا کردن پرسپولیس ( تخت جمشید ) 2 عامل وجود داشته است دست پرقدرت بشر و مهارت استاد. این در تصاویر عظیم الجسته پادشاهان و نمادهای ملی ایرانیان آشکار است. شک ندارم که باستان شناسان این نکته را اثبات کرده اند. تخت جمشید در بین آثار باستانی جهانی اهمیت خاصی دارد. زیرا هرکس با دیدن آن مات و مبهوت می شود. هر چه در تخت جمشید است سرمشقی برای استادان امروزی است.
کلمان هوار خاور شناس مشهور فرانسوی
در زمان شاهنشاهی شاپور دوم ( ذوالاکتاف ) مسیحیانی که کلیسای ارتودوکس مرتد خطاب میکرد و زندگی را بریشان سخت کرده بود به درباره ایران پناهنده شدند و شاهنشاه یک زندگی عادی با مستمری برای آنان در نظر گرفت و در ایران مستقر شدند او در نبردی سخت ژولین امپراتور روم را شکست داد و او را مجبور کرد به دلیل خسارتهای که به شهرهای ایران زده است حسارت بدهد و معاهده صلحی با وی امضا نمود.
هانری بر دانشمند فرانسوی در کتاب تمدن ایران باستان مینویسد «این پادشاه بزرگ یعنی کورش هخامنشی برعکس سلاطین قسیالقب و ظالم بابل و آسور بسیار عادل و رحیم و مهربان بود زیرا اخلاق روح ایرانی اساسش تعلیمات زردشت بوده. به همین سبب بود که شاهنشاهان هخامنشی خود را مظهر صفات (خشترا) میشمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خدواند دانسته و آنرا برای خیر بشر و آسایش و سعادت جامعه انسان صرف میکردند»
کنت کورث مینویسد
طلاهای انباشته شده و پارچه های زینتی و اثاثیه نفیس ایرانی در شهر سلطنتی پارسه خارج از حد و حساب بوده است و به همین دلیل حتی بر سر تخلیه آن توسط غارتگران ( اسکندر گجستک ) جدل های بسیاری رخ داد .
ادوراد براون
در پنجره های کاخ پرسپولیس یکی از سنگها را دیدم که در مقابل نور خورشید همچون شیشه می درخشد. با دیدن این صحنه ماتثر شدم. زیرا بعد از گذتت 2100 سال از ویرانی این کاخ توسط اسکندر با اینکه کسی نبوده تا سنگها را صیقل دهد ولی با اینهمه هنوز همچون آینه درخشش دارد.
دکتر ریچارد فرای
ویرانه های تخت جمشید با کاخهای پارسه نشانه های هنر شگفت جهان باستان است. ویرانه های این عظمت به راستی انسان را مبهوت خودش میکند. چه برسد به زمانی که این کاخهای ایرانیان با سنگهای قیمتی و سربازان پادشاهی و ستونهای عظیم پابرجا بوده است.
پیر لوتی نویسنده مشهور فرانسوی
کاخهای شاهنشاهی تخت جمشید یا پارسه یکی از عجایب دنیای قدیم بوده است و با اهرام مصر از حیث غرابت برابری میکند. تمام کتیبه های موجود در این کاخها با انسان سخن میگوید و درس عبرتی برای آیندگان است.
آلبر شاندور نویسنده کتاب مشهور کورش بزرگ
پارسیها با مساعدت یکدیگر و به یاری پادشاهان مقتدر خود عظمت و شکوهی را در تاریخ به جای گذاشته اند که نشانه نبوغ و نژاد پاک آنان است. نژادی که حماسه آنان را همچون آفتابی در تاریکی نشان میدهد. آنان درخششی در جهان از خود به جای گذاشته اند که برای آیندگان نیز خواهد ماند .
بارتلد خاورشناس مشهور روسی
دولت شاهنشاهی ایران نخستین دولت در جهان بوده است که توانست اسیران را عفو کند و با کشورهای مسخر شده با عدالت رفتار کند و حکومتهای منظم تر از گذتشه برای آنان به ارمغان بیاورد. بعضی ها این رفتار انسان دوستانه آنان را حاکی از نفوذ دین در دولت پادشاهی آنان میدانند ولی مادها نیز مذهبی بودند ولی هیچ وقت نتوانستند این قوانین انسان دوستانه و حقوق بشری را رعایت کنند. ایرانیان همچون رومیان که امپراتور روم بوده اند امپراتور آسیا بودند. به جرات میتوان گفت که توسعه معلومات ادبی و علمی یونانیان که در کتب خود از آن سخن گفته اند فقط در زیر سایه فتوحات ایران و تمدن کهن آن حاصل شده است.
پرفسور ژرژ کامرون استاد خطوط کهن باستان
کاخها و نبشته های پرافتخار تخت جمشید یکی از شاهکارهای عالی بشر است که توسط داریوش بزرگ و فرزندش خشیارشا بنا نهاده شد. پلکان و ستونهای با شکوه آن در خور ستایش است.
سرپرسی سایکس
خوش زبانی او از پاسخی که در داستان رقص ماهیان به یونانیان داده است آشکار است. مطالب کتاب مقدس (تورات) و نوشتههای یونانی و سنتهای ایرانی همه همداستانند که کورش باستانی سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست میداشتند و «پدر» میخواندند. ما نیز میتوانیم بدان ببالیم که نخستین مرد بزرگ آریائی {اینجا اندیشهاش هندواروپایی است زیرا تنها شاخهی هندوایرانی گروه هندواروپایی است که آریائی خوانده میشود} که سرگذشت بر تاریخ روشن است٬ صفاتی چنان عالی و درخشان داشته است
سرپرسی سایکس بعد از دیدار از آرامگاه شاهنشاه کورش بزرگ
«من خود سه بار این آرامگاه را دیدار کردهام ، و توانستهام اندک تعمیری نیز در آنجا بکنم، و در هر سه بار این نکته را یادآورده شده ام که زیارت آمارگاه اصلی کورش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان، امتیاز کوچکی نیست و من بسی خوشبخت بودهام که بچنین افتخاری دست یافتهام. براستی من در گمانم که آیا برای ما مردم آریائی (هندواروپایی) هیچ بنای دیگری هست که از آرامگاه بنیاد گذار دولت پارس و ایران.. ارجمندتر و مهمتر باشد.»
استرابون جغرافی دان معروف
سرنوشت ایرانیان با حکومت پادشاهیشان چنان بود که در نزد یونانیان نامورترین ملتهای بیگانه محسوب میشدند.
کرنمان در کتاب تاریخ جهانی حوزه مدینترانه از زمان فلیپ دوم مقدونی تا محمد
بدینگونه ایران و فرهنگ پارسی و شاهنشاهی هخامنشی نه تنها از نظر سیاسی بلکه از نظر دینی رسالتی در تاریخ انجام داده است که در کنار رسالت فرهنگ یونانی برای پایه گذاری انسانیت اروپایی یک اصل بنیادین شده است. ایران و یونان (هلاس) دو خواهرند که پایه های دینی و فکری اروپا را بنیان گذاشتند
افلاطون در کتاب قوانینش
پارسیان در زمان شاهنشاهی کورش اندازه میان بردگی و آزادگی را نگاه می داشتند. از اینرو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملتهای جهان شدند. در زمان او ( کورش بزرگ) فرمانروایان به زیر دستان خود آزادی میدادند و آنان را به رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری ها راهنمایی میکردند. مردمان رابطه خوبی با پادشاهان خود داشتند از این رو در موقع خطر به یاری آنان میشتافتند و در جنگها شرکت میکردند. از این رو شاهنشاه در راس سپاه آنان را همراهی میکرد و به آنان اندرز میداد. آزادی و مهرورزی و رعایت حقوق مختلف اجتماعی به زیبایی انجام میگرفت .
خواجه نظام الملک
ایزد تعالی در هر زمانی از میان خلقش شخصی را برمی گزیده و او را به هنرهای پادشاهان آراسته مینموده است. سپس مصالح جهان و آرام نمودن بندگان و خواباندن فتنه ها و شورش ها را به دست وی می سپرده است. هیبت و شکوه و حشمتی را نصیب او می نموده و همه را در پناه او قرار میداده است تا کشور در کنار او بقا داشته باشد .
تاریخ مسعودی
شاهنشاه اردشیرپاپکان پسر پاپک - پاپک پسر ساسان - ساسان پسر پاپک - پاپک پسر ساسان - ساسان پسر مه هرمس - مه هرمس پسر ساسان - ساسان پسر بهمن - بهمن پسر اسپندیار - اسپندیار پسر گشتاسب - گشتاسب پسر لهراسب بود. او در واقع یکی از نوادگان داریوش و خود را از نیای دارا میدانست. حکومتی که او در شرایط بد اجتماعی ایران بنیان نهاد از حیث اهمیت بسیار مهم بود.
هرودوت
هیچ پارسی یافت نمی شد که بتواند خود را با کورش مقایسه کند. از اینرو من کتابم را درباره ایران و یونان نوشتم تا کردارهای شگفت انگیز و بزرگ این دو ملت عظیم هیچگاه به فراموشی سپرده نشود.
باستان شناس فقید پرفسور هرتسفلد
هنر و شکوه شاهنشاهی هخامشی به وضوح در این کاخهای پارسه رویت میشود و این معماری به هیچ وجه با معماری یونانیان قابل مقایسه نیست و نه تنها بر گرفته از معماری یونان نیست بلکه نمونه بارزی از معماری شرق باستان و امپراتوری ایران است.
بزرگی و عظمت شاهنشاهی پارسیان در پروراندن برگزیده ای از فرهنگ - ستوده انسانی است. کزنفون دانسته بود که ملت آزاده پارس گونه ای خویشاوندی با ملت یونان را نشان میدهند.
سرپرسی سایکس درباره شاهزاده ناکام کورش چنین میگوید
برای ایران مرگ کورش کوچک یک بدبختی بزرگ محسوب میشده است. زیرا وی با توانایی و تجربیات همه جانبه اش یک شاهنشاه آرمانی و نمونه محسوب میشده است. او می توانست ایران را دوباره به اقتدار شاهنشاهی کورش و داریوش و خشیارشا بازگرداند. او آگاهی کاملی از کشور یونان داشت ولی اردشیر دوم برادرش او را از میان برداشت و بر تخت نشست.
پرفسور کریستن سن - از بزرگترین ایرانشناسان جهان
حماسه ملی ایرانیان و آرمان شاهنشاهی آنان از پیوند خوردن دو عنصر مهم پهلوانی و دانایی به هم تشکیل شده است ولی به عنوان عامل سوم باید پارسایی را به آن افزود .
هارولد لمب دانشمند امریکایی در کتاب کورش بزرگ
در شاهنشاهی ایران باستان که کورش سنبل آنان است آریایی ها در تاجگذاری به کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک سوگند یاد میکردند که طرفدار ملت و کشورشان باشند و نه خودشان . که این امر در صدهها نبرد آنان به وضوح دیده می شود که خود شاهنشاه در راس ارتش به سوی دشمن برای حفظ کیان کشورشان می تاخته است .
ثعالبی
جمشید شاه گفت : برای مبارزه با ظلم من پادشاه شما شده ام. زیرا خداوند از فضل خود مرا برای اینکار برگزید و مرا از نور خود پوشاند تا زمین را آباد کنم و از مردم پشتیبانی نمایم. بخشش را فزونی دهم و نیکی را گسترش دهم و بدی را نابود کنم.
تاریخ طبری
شاهنشاهان باستانی ایران از کیومرث تا بیشتاسب اکثرا با دادگری فرماروایی کردند. اما از بیشتاسب تا زمان ما فرمانروایی بوسیله دادگری و نظام دینی زرتشتی هردو اداره میشد.
گزنفون
مهمترین صفت کورش دین داری او بود. او هر روز قربانیان برای ستایش خداوند میکرد . این رسوم و دینداری آنان هنوز در زمان اردشیر دوم هم وجو دارد و عمل میشود . دومین صفت کورش عد و گسترش عدالت و حق بود .
دیودور سیسیلی نوشته است که 3000 شتر از شوش آورده شد تا اسکندر طلاها و خزانه پادشاهی ایران را تخلیه کنند. شاهنشاهی ایران مملو از طلا و جواهرات بود و به راستی ایرانیان ثروتمندترین قوم منطقه بودند.
استرابون جغرافی دان معروف درباره شیوه آموزش جوانان ایرانی
جوانان ایران در زمان شاهنشاهان هخامنشی از 5 سالگی تا 24 سالگی آموزشهای تیر اندازی - نیزه افکنی - اسب دوانی و راست گویی میدیدند . مربیان آنان را در جایگاهی ویژه گرد می آوردند و پیش از طلوع خورشید با شیپوری آنان را گرد می آوردند . فرمانده یک گروه جوان 50 نفری به عهده یک شاهزاده یا یک فرمانده مدبر بوده است . آنان در دشت ها و کوهها در برابر خورشید - سرما - گرما دوره میدیدند و خوراک روزانه آنان نان گندم و نان جو و گوشت کباب - تره تیزک و آب بود .
افلاطون در کتاب الکبیادس یکم
کودکان پارسی از 7 سالگی در نزد آموزگاران خود دوره می دیدند. بعد از اینکه به سن 14 سالگی رسیدند استادان آنان از آموزگاران شاهنشاهی انتخاب میشد و دوره های پیشرفته را آموزش میدیدند. اینان ( پارسیان ) ذاتا دادگرترین - میانه روترین و دلیرترین مردمان هستند. آموزگار نخست به آنان تعالیم زرتشت را آموزش میدهد. آموزگار دوم دادگری و روش نیک در سراسر زندگی را به آنان آموزش میدهد. آموزگار سوم میانه روی - دوری کردن از خوی خودپسندی و چیره شدن به شهوات و امیال شخصی را به آنان آموزش میدهد. آموزگار چهارم دلیری و قدرت را به آنان آوزش میدهد.
مسعودی
بهرام گور از آنجایی که رغبت زیادی به دین زرتشت داشت بر نگین انگشتری اش نقش بسته بود " کردار نیک مایه ستایش است ".
گزنفون تاریخ نگار نامدار یونانی
ما در این باره فکر کردیم که چرا کورش به این اندازه برای فرانروایی عادل مردمان ساخته شده بود. سه دلیل را برایش پیدا کردیم. نخست نژاد اصیل آریایی او و بعد استعداد طبیعی و سپس نبوغ پروش او از کودکی بوده است